این کتاب شرح مشقت‌های راوی است در دوران جوانی برای کسب درآمد و نان درآوردن. داستانِ مربوط به سال‌های قحطی و گرسنگی است. سال‌هایی که «فندریش» جوان به «نان» فکر می‌کند و از واژه‌ی «مناسب و ارزان» متنفر است. او که مدام ، به شکلی بیمارگونه در حال وصف گرسنگی خویش است دختری از آشنایانش را می‌بیند که به شهر آمده تا معلم شود. «بل» می‌کوشد تقابل با گرسنگی و تاثیر آن بر احساس و اندیشه را تصویر کند.
خرید کتاب نان سال های جوانی
جستجوی کتاب نان سال های جوانی در گودریدز
معرفی کتاب نان سال های جوانی از نگاه کاربران
@گرسنگی قیمت ها را به من یاد داد، فکرِ نانِ تازه مرا کاملن از خود بیخود می کرد و من غروب ها ساعت هایِ متمادی بی هدف در شهر پرسه می زدم و به هیچ چیزِ دیگر فکر نمی کردم به جز نان. چشم هایم می سوخت،زانوهایم از ضعف خم می شدو حس می کردم چیزی مثلِ گرگِ درنده در وجودم هست. نان. من مثلِ آدمی مُرفینی به نان معتاد بودم.@
داستان پسری فقیر به نام والتر فندریچ و بزرگترین دغدغه زندگی اش كه به دست آوردن نان است. اما با آشنايي با دختري جوان به نام هدويگ ، مسائل زيادي اهميت خودشون رو از دست ميدهند.
با بخش هايي از كتاب نتونستم ارتباط برقرار كنم. از جمله قسمت هايي كه هدويگ حرف ميزد.اما تعبير گرسنگي و فقر از زبان فندريش به حدي رسا بود كه انگاري منم تو اون شرايط بودم و حسش كردم.
شخصيت فندريش پدر ،به نظرم بسيار زيبا بود.
٢٢شهريور ٩٤
مشاهده لینک اصلی
مثل دیگر کار های هاینریش بل ، روح او را می توان در این کتاب حس کرد. متاسفانه در کتاب های بل شخصیت های اصلی بسیار شبیه هم اند به طوری که من حس می کردم فندریچ نان سال های جوانی همان شنیر عقاید یک دلقک است که زندگی تغییرش داده اما با پیش رفتن در کتاب و عمیق شدن در شخصیت اصلی همان احساس شگرفی به آدم دست می دهد که هنگام خواندن عقاید یک دلقک ، بیش تر نه ، چیزی مثل همان.
اگر اهل مطالعه ی درست و بنابراین فرو رفتن در اعماق کتاب باشیم ، همان دلهره ، نوعی نگرانی در فندریچ ، همان بی خیالی توام با توجه را نسبت به مسایل زندگی فندریچ که در این کتاب در اصل خود هستیم حس می کنیم. نوعی نگرانی نسبت به برای یادگیری بهتر هنگام کار آموزی برای به دست آوردن پول در آینده و....
مثل تمام کتاب ها معنی و تاثیر را باید بعد از اتمام کتاب و خواندن جمله به جمله ی آن درک کرد و فهم معنای کلی میسر نمی شود مگر با مطالعه ی کامل کتاب اما هر سلیقه ای بنا به آدمی که آن را داراست (!) قسمت هایی از کتاب را که نوعی تاثیر بیش تری در او گذاشتند را بر می گزیند. انتخاب ذهن من استوار بر سلیقه و شخصیت من:
گرسنگی قیمت ها را به من یاد داد، فکر نان تازه مرا کاملا از خود بی خود می کرد ، من غروب ها ساعت های متمای@ بی هدف در شهر پرسه می زدم و به هیچ چیز دیگر فکر نمی کردم به جز نان. چشم هایم می سوخت ، زانوهایم از ضعف خم می شد و حس می کردم چیزی مثل گرگ درنده در وجودم هست. نان.@
@...یک بار دیگر لیست های حقوق را نگاه کن ، لیست هایی را که تو می نوشتی ، لسم آن ها را بلند بخوان و بعد از هر اسم بگو : ما را ببخش. بعدا اسم ها را جمع بزن ، تعداد اسم ها را ضرب در هزار نان بکن؛ نتیجه را وباره در هزار ضرب کن. آن وقت از تعداد نفرین ها و فحش هایی که تو حساب بانکی پدرت جمع شده اند اطلاع پیدا خواهی کرد. ..@
(و بسیاری قسمت های دیگر که از نوشتن آن ها عاجزم و خواهش دارم تا دیگران با مطالغه ی این کتاب خود @کتاب@ .)را درک کنند
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب نان سال های جوانی
خرید کتاب نان سال های جوانی
جستجوی کتاب نان سال های جوانی در گودریدز
داستان پسری فقیر به نام والتر فندریچ و بزرگترین دغدغه زندگی اش كه به دست آوردن نان است. اما با آشنايي با دختري جوان به نام هدويگ ، مسائل زيادي اهميت خودشون رو از دست ميدهند.
با بخش هايي از كتاب نتونستم ارتباط برقرار كنم. از جمله قسمت هايي كه هدويگ حرف ميزد.اما تعبير گرسنگي و فقر از زبان فندريش به حدي رسا بود كه انگاري منم تو اون شرايط بودم و حسش كردم.
شخصيت فندريش پدر ،به نظرم بسيار زيبا بود.
٢٢شهريور ٩٤
مشاهده لینک اصلی
مثل دیگر کار های هاینریش بل ، روح او را می توان در این کتاب حس کرد. متاسفانه در کتاب های بل شخصیت های اصلی بسیار شبیه هم اند به طوری که من حس می کردم فندریچ نان سال های جوانی همان شنیر عقاید یک دلقک است که زندگی تغییرش داده اما با پیش رفتن در کتاب و عمیق شدن در شخصیت اصلی همان احساس شگرفی به آدم دست می دهد که هنگام خواندن عقاید یک دلقک ، بیش تر نه ، چیزی مثل همان.
اگر اهل مطالعه ی درست و بنابراین فرو رفتن در اعماق کتاب باشیم ، همان دلهره ، نوعی نگرانی در فندریچ ، همان بی خیالی توام با توجه را نسبت به مسایل زندگی فندریچ که در این کتاب در اصل خود هستیم حس می کنیم. نوعی نگرانی نسبت به برای یادگیری بهتر هنگام کار آموزی برای به دست آوردن پول در آینده و....
مثل تمام کتاب ها معنی و تاثیر را باید بعد از اتمام کتاب و خواندن جمله به جمله ی آن درک کرد و فهم معنای کلی میسر نمی شود مگر با مطالعه ی کامل کتاب اما هر سلیقه ای بنا به آدمی که آن را داراست (!) قسمت هایی از کتاب را که نوعی تاثیر بیش تری در او گذاشتند را بر می گزیند. انتخاب ذهن من استوار بر سلیقه و شخصیت من:
گرسنگی قیمت ها را به من یاد داد، فکر نان تازه مرا کاملا از خود بی خود می کرد ، من غروب ها ساعت های متمای@ بی هدف در شهر پرسه می زدم و به هیچ چیز دیگر فکر نمی کردم به جز نان. چشم هایم می سوخت ، زانوهایم از ضعف خم می شد و حس می کردم چیزی مثل گرگ درنده در وجودم هست. نان.@
@...یک بار دیگر لیست های حقوق را نگاه کن ، لیست هایی را که تو می نوشتی ، لسم آن ها را بلند بخوان و بعد از هر اسم بگو : ما را ببخش. بعدا اسم ها را جمع بزن ، تعداد اسم ها را ضرب در هزار نان بکن؛ نتیجه را وباره در هزار ضرب کن. آن وقت از تعداد نفرین ها و فحش هایی که تو حساب بانکی پدرت جمع شده اند اطلاع پیدا خواهی کرد. ..@
(و بسیاری قسمت های دیگر که از نوشتن آن ها عاجزم و خواهش دارم تا دیگران با مطالغه ی این کتاب خود @کتاب@ .)را درک کنند
مشاهده لینک اصلی