کتاب من پیش از تو

اثر جوجو مویز از انتشارات آموت - مترجم: مریم مفتاحی-1001 رمانی که باید قبل از مرگ بخوانید

آن شب نتوانستم بخوابم. در اتاق قوطی کبریتی دراز کشیدم و به سقف چشم دوختم و تلاش کردم با دقت تمام دو ماه گذشته را براساس آن‌چه اکنون می‌دانستم، بازسازی کنم. گویی همه‌چیز تغییر کرده بود، تکه‌تکه شده و در جای دیگر آرام گرفته بود، به قالبی تبدیل شده بود که من شناختی از آن نداشتم.


خرید کتاب من پیش از تو
جستجوی کتاب من پیش از تو در گودریدز

معرفی کتاب من پیش از تو از نگاه کاربران
من قبل از فیلم: پس از تماشای فیلم: فیلم خیلی زیبا بود. همه چیز به خوبی پخش شد و امیلیا کلارک و سام کلودین ساخته لو و ویل کامل. 5/5 Sobbing Stars برای این فیلم! --------------------------------------- (خواندن در ژانویه 2015) @ شما را به من به کسی که حتی نمی توانم تصور کنم. شما را خوشحال خواهم کرد، حتی زمانی که شما خیلی بدی هستید. من ترجیح می دهم با شما باشم - حتی زمانی که می دانید که به نظر می رسد فکر می کنید کاهش یافته است - نسبت به هر کس دیگری در جهان. @ Ive come to realize one thing. خواندن کتاب Jojo Moyes مانند خواندن کتاب نیکلاس اسپارک است. پیش از این، این کتاب را بخوانید، چند نفر از دوستانم برای تهیه بافت هشدار دادند، زیرا واقعا در این مورد گریه می کنم. و بله، آنها مطمئنا درست هستند من تکان دادم صدای بلند این کتاب شکنجه عاطفی برای من است. طرح، اگر چه کاملا قابل پیش بینی، من را از اول تا آخرین صفحه به من زد. در واقع یک طرح ساده است، اما معلوم شد که یک هنر استادانه است. آنچه که من در مورد کتاب عاشق می کنم تأثیر زیادی بر خواننده دارد. شخصیت های قابل توجه، به ویژه Lou. من او را خیلی دوست دارم، حتی می توانم خودم را به او نسبت دهم. من هم لحظات خنده دار اینجا را دوست دارم، به خصوص Lou and Wills witty banters. اگر شما بچه ها بخواهید برخی از درام های سنگین را بخواند، این کتاب را بخوانید. من این را به همه توصیه می کنم! رتبه من: 4 ستاره

مشاهده لینک اصلی
حیرت آور. من این داستان را از صفحه اول دوست داشتم و خیلی خوشحالم که در نهایت آن را خواندم. من فکر می کنم نویسنده کار فوق العاده ای را برای متعادل کردن یک بحث اخلاقی بسیار حساس کرده و موضوع را با عدالت و احترام درگیر کرده است. مهم نیست که من شخصا در مورد چنین مسائل احساس می کنم، من داستان، شخصیت ها و نوشتن را دوست داشتم. خواندن فوق العاده است که من به شدت توصیه می کنم!

مشاهده لینک اصلی
وبلاگ من: مليسا مارتينز، فهرست خواندن اولا قبل از اينكه فكر كنم با تمام اسپويلرها و فيلم ها و موارد زير آشنا بشوم، اجازه دارم به آرامي بگويم كه من بخشي را كه Will و ناتان تماشاي يكي از فيلم هاي مورد علاقه من تمام وقت را دوست داشتند، دوست داشتم. Hayao Miyazakis Spirited Away.NOW به من اجازه می دهد تا به مرور مرورگر پس از من قورباغه های من و سپس اسپویلر به نظر نمی آید اگر شما نمی خواهید! من خندید، من گریه کردم، من این کتاب را دوست داشتم! چرا آنقدر طول کشید تا به آن رسید! لو چنین شخصی زیبایی بود، من فقط او را دوست داشتم و می خواهم او را به عنوان بهترین دوست من، او و شار از یک کتاب دیگر بخواهم. به هر حال، لو در کافه (The Buttered Bun) کار خود را از دست می دهد که در 6 سالگی کار می کرد .. آیا این 6 سال بود؟ به هر حال، یک مدت طولانی رئیس او بازگشت به کشور خود را به مراقبت از خانواده و بسته شدن فروشگاه. او می رود به دنبال برخی از شغل های دیگر به دلیل او کمک می کند تا خانواده اش با صورتحساب. Shes 27 و با مادر، پدر، خواهر، خواهر، فرزند و پدربزرگ و مادربزرگ زندگی می کند و زمان سختی است. چند بار در کتاب وجود دارد که می خواهم تمام خانواده اش را به طریقی که با او رفتار می کردم طعم تمام خانواده خود کنم، اما به طور کلی آنها واقعا دوست یکدیگر را دوست داشتند و همه آنها به شیوه ای متفاوت بودند. لئو در حال سخن گفتن است و فقط خنده دار است. من قصد دارم چند قطعه را بفرستم، اما اجازه دهید من را از دست بدهم ... لو بالاخره یکی از آخرین پیشنهادات آژانس را برای شغل برای مراقبت از یک پسر در طول روز ارائه داده است. لو از این می ترسد زیرا او نمی خواهد بدون پاک کردن و غیره پاک شود. خوشبختانه برای او (یا بسته به آنچه که در مورد پایان دادن به شما فکر می کنید) آن نه موضع پاک کردن لب به لب است. او قرار است با ویل بنشیند، سعی کند او را خوشحال کند، Meds را به او بدهد، او را تغذیه کند. او ناتان یک شخص مراقبت پزشکی است تا از همه چیز مراقبت کند. آه، خوب من حدس می زنم باید گفته باشم Will یک quadriplegic است. مرد، این کتاب خیلی خوب است و من تا این حد در این مکان با این بررسی است! من می دانم که می خواهم چیزی را ترک کنم در حال حاضر، Will از همه چیز دشوار و خشن است وقتی که ما برای اولین بار او را ملاقات کرد، اما او به زودی به Lou گرم به. او همچنین خنده دار می شود .. اوه، اجازه بدهید چند جمله را اضافه کنم. â ™ £ â € ™ £ ™ â € ™ £ â € ™ I بلع، تماشای آن، و به آرامی چشمان خود را به او برداشت. این چند ثانیه طولانی ترین بود من می توانم به یاد داشته باشید. @ کون میتونه این نقطه ضعف رو ببینه؟ من گفتم، سرانجام، در صندلی چرخدارش نشسته بودم. @ چون من هیچ نظری ندارم که جایی که من جک را بگذارمHES کمی بیشتر صحبت می کند. ما چند هفته بود که او به سختی می گوید چیزی، اما قطعا کمی برای چند روز گذشته چت بود. @ من فکر کردم که آیا به من می گویند اگر من متوقف خون آشام سوخته مجبور به من اجرا بیش از. @ من فکر می کنم تعریف شما از chatty و معدن کمی متفاوت است. @ â ™ £ â ™ £ â € ™ £ ™ â € ™ در بخش کتاب خنده دار است که در آن لو شروع Willying به خارج شدن در سفرهای کوچک است. آنها در محل شراب قرار می گیرند و در حالی که آب می خورد و شراب می خورد و با صاحب لئو سر و کار دارد. می گوید چیزی در مورد لو به آنها ملحق شده است و او می گوید که نمی توانست بپذیرد که مادرش به او آموخته بود که آن را بی ادب می دانست. خوب، کریکت ها را می شنوید وقتی به او نگاه کردید. من دوست داشتم یک خنده ی قهوه ای را ترک کنم. من نمی توانم گزیده ای را انجام دهم، زیرا فراموش کرده ام که شماره صفحه را بنویسم. :) به هر حال، لحظات خنده دار بسیار کمی وجود دارد، هیچ چیز ذهنی نیست، اما فقط با کتاب می رود و آن را خیلی غم انگیز نیست. خوب، بنابراین دلیل وجود دارد که لو واقعا وجود دارد و زمانی که او متوجه می شود او را ترک کرده است، اما می شود دوباره به نام تماس ... او تصمیم می گیرد برای رفتن به سعی خواهد کرد تا تشویق شود و او را خارج شود. بنابراین، مثل من گفتم که آنها شروع به خروج و برخی از آنها بلایای طبیعی هستند، اما برخی جادویی هستند. من کاملا نقطه نظرات ویلز را می بینم. از آنجا که (مشاهده اسپویلر) [من نیز می خواستم خودم را نیز بکشم. (پنهان کردن اسپویلر)] فقط احمق ... من می خواهم بگویم، اما من نمی تونم لو می شود آنلاین و گفتگو با برخی دیگر quads و نگهبانان خود را برای به دست آوردن ایده. اوه، من فراموش کرده ام که ذکر کنم لو دوست پسر دوست پاتریک را برای مدت 6 سال داشته است، من مطمئن نیستم که چرا به خاطر او نیست. خوشحالم که دوره را اجرا کرد. بنابراین .. در حال حرکت، لو کتاب سفر خود را برای او، پاتریک و ناتان را به انجام برخی از چیزهای شدید و آویزان در ساحل. آنها تقریبا قادر به رفتن بودند چرا که در بیمارستان با پنومونی به سر می برد. من فکر می کنم ناتان در این کتاب در مورد یک بار در ماه اتفاق می افتد یا یک بار در ماه یک بار او را در بیمارستان می گذارد. اما آنها در نهایت به رفتن به هر حال. آنها زمان خوبی دارند و برخی از چیزهای واقعا شیرین گفته می شوند .... سپس .. آن فقط کافی نبود .. من فقط ویران شدم. من درک می کنم، اما من در نهایت از بین رفتم. من می دانستم که چه چیزی برای لو هم انجام خواهد شد، منظورم این است که هرکسی که این کتاب را می خواند، این را می داند. من فقط باید بگویم، من واقعا این کتاب را دوست داشتم و از دوستان GR و GR سپاسگزارم، چون بیشتر در خواندن کتابهای مختلف شاخه ای پیدا کرده ام و ممکن است این جواهر را از دست داده ام، هرچند قلب من را شکست :-(

مشاهده لینک اصلی
** هشدار اسپویلر ** متاسفم بچه ها، من این را نوشتم چون چندین نفر از من خواسته اند که این کتاب را بخوانند و آن را به من توصیه کنند. من فقط می خواهم * مودبانه از بین ببرم * و بگویم، اما من فقط نمی توانم بمانم. بگذار توضیح بدهم. پس از تمایل زیاد به این کتاب (پس از خواندن بررسی ها)، چندین دوست به من یک خلاصه کامل و دقیق در متن خود اضافه کردم. من هیچ شک ندارم که داستان احساسی و زیبایی است تا یک نقطه خاص. من خوشحالم که برخی از شما را در چنین راههای مثبت قرار داده است. بله، من در برابر همه چیزهایی که من به طور معمول می گویم و قضاوت این کتاب را بدون خواندن آن انجام می دهم - اما لطفا درک کنید که این به معنای پاک کردن این کتاب نیست، بلکه به شما نشان می دهد که چرا من (و چندین دوست من) فقط نمی توانم با آن برخورد کنم. همچنین لطفا توجه داشته باشید که علاوه بر آنچه دوستانم به من گفته اند، چندین گزیده، نقل قول ها، صفحات و بررسی های متعددی را خوانده ام. من امیدوارم شما بتوانید دلیل این را درک کنید. اولا، از چندین نقل قول که در آن وی در مورد زندگی اش نمی توانست به علت ناتوانی خود صحبت کند، به من اطلاع یافت. و اینکه چگونه در پایان، او خودکشی ناشی از درمان پزشکی را انتخاب می کند، زیرا او توسط ناتوانی او. \"این چیزی است که من میفهمم که این میتواند یک زندگی خوب باشد. من این را با شما در میان می برم، شاید حتی یک زندگی بسیار خوب باشد. اما زندگی من آن نیست. این چیزی نیست جز زندگی من که می خواهم. حتی نزدیک نیست من زندگی ام را دوست داشتم، کلارک. واقعا آن را دوست داشت من شغلم را دوست داشتم، سفرهای من، چیزهایی که بودم. من دوست داشتم یک فرد فیزیکی باشم من دوست داشتم موتور سوارم، خودم را از ساختمان بیرون بکشم. من دوست داشتم مردم را در معاملات تجاری خرد کردن. دوست داشتم رابطه جنسی داشته باشم بسیاری از جنس. من یک زندگی بزرگ را رهبری کردم من در این مورد طراحی نشده ام - و در عین حال برای همه اهداف و اهداف، این چیزی است که من را تعریف می کند. این تنها چیزی است که من را تعریف می کند. \"حالا قبل از اینکه هر کسی گلویش را پایین بکشد و سعی کند از این دفاع دفاع کند، من متوجه می شوم که نویسنده این مبارزه عاطفی را نشان می دهد - و من درک می کنم که چندین نفر اینطور واقعیت دارند و این فقط یک نقطه است از view.Let من به شما همه چیز کمی چیزی شخصی بگویید. نه، من نمی توانم با کسی که از استفاده فیزیکی از اندام خود و غیره استفاده می کند مقایسه شود. من یک چهارم نیستم من خودم را با آنها مقایسه نمی کنم. اما من نبرد خودم را دارم من در سال گذشته با بیماری لیم تشخیص داده شدم همراه با تعداد زیادی از مشکلات بهداشتی دیگر. من نمی تونم زندگی کنم که به طور معمول می خواهم. من نمی توانم با دوستانم سفر کنم ... کار می کنم ... مراقبت از خانه ام را انجام دهم و بیشتر چیزهایی که دوست می دارم انجام دهم. همانطور که من این را نوشتم، از ناتوانی در کار (از کار رویایی من به عنوان مدیر هنری - با شرکتی که من برای عشق بی انتهاش استفاده می کنم) هستم؛ زیرا من هر روز در محل حضور می یابم. اغلب روزها من دچار تنفس و خوردن غذاهای اساسی مشکل دارم و بعد از آن خیلی بیمار نیستم. من نمی دانم که آیا من بهتر می شوم (هرچند ایمان دارم). اما من با آنچه که برای من اتفاق می افتد، صلح می کنم. من این را به خاطر تاسف و یا شکایت نمیکنم. علاوه بر این، من دوستان و اعضای خانواده ای دارم که از محدودیت ها و معلولیت های خود رنج می برند - خیلی بدتر از من. من فقط می خواهم بگویم که زندگی بیش از این است. حتی اگر من بخواهم کارهای فیزیکی انجام دهد که اکثر مردم می توانند انجام دهند، آنقدر زیاد است که می توانم انجام دهم. بنابراین هر کس دیگری با هر شرایطی محدودیت دارد. ما شرایط ما نیستیم - ما معلولیت هایمان نیستیم. زندگی خیلی بیشتر از اینکه بتواند از خواسته های خود زندگی کند. زندگی ما ارزش ارزش دارد و من سپاسگزارم که زنده باقی بماند، تا بتوانم زندگی خود را به طور کامل زندگی کنم. زندگی یک زندگی کامل فقط در مورد توانایی انجام کارهای خاص نیست. این تاثیری است که می توانیم بر دیگران داشته باشیم، عشق ما هنوز هم می تواند به اشتراک بگذارد. بله، دیدگاه من توسط ایمان من به خدا مطرح شده است، اما بدون در نظر گرفتن آن - من فکر می کنم آن را به عنوان یک حقیقت جهانی است. زندگی گرانبهاست و هر کس چیزی دارد که بدهد. اینجا یک نقل قول از استفانی شعی است و من فکر می کنم که آن را به صورت حجمی می نویسد. Illness و ناتوانی هیچ کس را از داشتن زندگی کامل و پاداش زندگی نمی کند. @ #MeBeforeAbleism بنابراین، ایده این داستان فقط قلب من را کاهش می دهد - کاهش ارزش زندگی اگر شما نمی توانید آن را با â € œfullâ € ™ زندگی می کنند استانداردها. درک می کنم که برخی موارد وجود دارد که حتی نمی توانم تصور کنم - که زندگی را بسیار دشوار می کند. من حتی نمی توانم در مورد پرونده های بیمارستانی صحبت کنم و آنها را قضاوت نکنم. نه، من نمی تونم به quadriplegic وابسته باشم من قصد ندارم همه چیز را قضاوت کنم ... اما به طور خاص تکالیف فقط به دلیل شیوه رفتار من، من را ناراحت می کند. این یک مقاله است که توضیح می دهد که چرا بهتر از من می توانم: http://www.huffingtonpost.com/kim-sau... Yes، من دریافتم که او الهام گرفته از لو برای بهتر است. من به این موضوع نگفتم من نمی خواهم استدلال کنم که این کتاب هیچ کیفیتی ندارد. من فقط از این موضوع در این کتاب می ترسم. در عوض، لطفا از این بررسی نپرسید که فکر می کنم هر قسمتی از این کتاب را قضاوت کنم اما لطفا به این نتیجه برسید که برخی از چیزهایی که در این کتاب گفته شد در افرادی که به هر دلیلی در زندگی یا مریض هستند. من تنها کسی نیستم که احساس می کند این کار را می کند - چندین فعال حقوق حقوق بشر نیز در این مورد کاملا خشمگین هستند. مطمئنا من فکر میکنم سو ...

مشاهده لینک اصلی
بنابراین، من در نهایت کتاب را که همه در سال 2012 و از آن زمان در مورد همه صحبت می کنند خواندیم. کتابی که همه را گول زده و گریه می کند. من گریه نکردم اما من عصبانی، بی نظیر و خیلی چیزهای دیگر احساس کردم. من احساس عاطفی با این یکی نیست، اما اشک نمی افتد گونه های من. من تنها هستم؟ بی رحم؟ من هیچوقت ندیدم، بنابراین من در باند سرد نیستم. هرگز نفهمیدم چه رمان زیبایی احساسی و قدرتمند این بود که چنین ترکیبی از کت و شلوار جوجو، طنز و طنز همراه با پیام های خام، حقیقت و غم و اندوه، این بود زندگی انسانی در یک کتاب و آن را به هر احساسی که من بیش از یک بار آن را داشته ام. لور ... لو کلارک چیزهای زیادی را می داند. او می داند که چند ایستگاه بین توقف اتوبوس و خانه وجود دارد. او می داند که او دوست دارد به کار در فروشگاه چای قهوه ای قهوه ای و او می داند که او ممکن است دوست پسر دوست Patrick او دوست ندارد. لو نمی داند shes در مورد از دست دادن شغل خود و یا دانستن آنچه که می آید چیزی است که او را حفظ می کند. Traynor می داند تصادف موتور سیکلت خود را تمایل خود را برای زندگی به دست آورد. او می داند که همه چیز در حال حاضر خیلی کوچک و شاد است و او دقیقا می داند که چگونه می تواند به آن متوقف شود. چه چیزی نمی داند این است که لو در حال ظهور به رنگ خود در جهان خود است. و هیچکدام از آنها نمی دانند که دیگران را برای همیشه تغییر خواهند داد. آیا اوه، ارزشمند خواهد شد، یک لحظه لرزان و یک دقیقه و حساس و خام بعدی. این شخصیت درخشان او، اگر این فیلم بود، این نقش سزاوار یک جایزه آکادمی است. او به خوبی نوشته شده بود، احساس خشم، بی نظمی، ناامیدی در از دست دادن استفاده از اکثر بدن او پس از یک زندگی فعال ملموس بود. خیلی خوب نوشته شده بود به من اعتماد کن، من محدودیت های جسمی ندارم (نه به اندازه ولخرجی ها)، اما من او را گرفتم، فقط او را گرفتم. لو، ساده لو، چه چیزی او را به خود گرفته است؟ او فکر می کند او در مراقبت از ویل بیش از حد گرفته است؛ او بیشتر نگران اوست که از او متنفر است نسبت به هر چیز دیگری، گاه به نظر خودخواهانه و خود جذب می شود، بیشتر نگران احساسات او نسبت به اوست. تا زمانی که او سرشار از ... کلمات که قلب هر خواننده این کتاب را قطع می کند .. من مثل Nooooo بود !! من آن را می دانستم اما هنوز هم nooooooo! چرا؟ پس خوانندگان عزیزمان را سخت تر می کنیم و ما با Will و Lou برویم، با دانستن تمام مواردی که ما راضی نگه داریم. دلهره آور واقعی، غم انگیز، اما خاص، چیزهای بسیار زیادی است. همانطور که لو آن را هدف زندگی خود قرار داده است که لبخند بزند و خوشحال شود و بیرون بیاید و یاد بگیرد زندگی را دوست دارد، در همان زمان متوجه می شود که خودش در حال تغییر و شفا است، در حقیقت در مواردی من تعجب می کنم که چه کسی بیشتر از آن بیرون می رود، اما این خیلی خواننده گرامی، این موضوع واقعا. آیا او موفق به داشتن زندگی او از دیدگاه مثبت می شود؟ من ده امتیاز خود را برای تلاش برای همه چیز زیر خورشید برای انجام آن می دهم. من عاشق بخش خنده دار و شوخ طبعانه این کتاب شدم. من رابطه ای را که بین Will و Lou برقرار می شود دوست داشتم. آیا من اشاره کردم من از لوستر دوست پسر دوست برای کل کتاب متنفرم؟ پاتریک؟ من می خواستم چرخه ی مسابقه ی خود را بچرخانم تا او را بشناسم! به طور جدی، مواد دوست پسر دوست بد من عاشق Lous به خانواده خانواده، آنها ممکن است هیچ پولی ندارند، اما آنها یکدیگر. صحنه ای بود که Will می رود تا شام در خانه Lous برای دیدار با خانواده اش فقط بی ارزش، سرگرمی کاملا درخشان است. من عاشق هزار بار بیشتر با هر صحنه، این یکی در من @ سلام @ بود. Okay، من دختران صادقانه، من عاشقانه ویل تراینور، کمی، خیلی زیاد، بله، او به شما رسید خیلی اوست؟ برو برو بیرون و من می خواستم او را دوست داشته باشم و یا لو را دوست داشته باشم تا فقط این 3 حرف را بگویم. اما اگر فکر می کنید، فقط در مورد این یک داستان عاشقانه نیست ... یک کتاب زیبا با پایان دادن به آن نشان می دهد که نه همه کتاب ها باید پس از آنکه از آن استثنایی برخوردار باشند خوشحال می شوند. این کتاب نه تنها روح انسان را نشان می دهد، بلکه محدودیت های انسانی، تا چه حد انسان می تواند رنج را تحمل کند. در اینجا بسیار باز است، من به جایی رسیدم که پس از آسیب پشتی من و مسائل مربوط به سلامت بیشتر که من خانه را با مشکلات تحرک مواجه کرده بودم انجام دادم. دریافت کردم. من واقعا انجام دادم اینها احساسات واقعی هستند که ممکن است با محدودیتهای ویلز احساس کنند. بیشتر باید انجام شود لو، خوب شما ممکن است کاملا خودخواهانه و کمی در زمان، اما قلب خود را در جای مناسب بود، و من دست نگه داشتن دختر عزیزم در نزدیکی پایان است. این کمی بود که من تقریبا گریه کردم، فقط دست دست لوز را گرفتم، حس خودم را احساس کردم. من دیگر افرادی را که در بررسی من گریه می کنند قرار داده ام، بنابراین من می توانم بخشی از باشگاه سگ را احساس کنم. این یک کتاب است که باید بخواند، مرد یا زن، آن را به عنوان کتاب @ جوجه کوچک @، آن را فقط خیلی بیشتر از آن را پرتاب کند. زندگی برای خواننده تغییر میکند. شمار نعمت های شما و همه این موارد کتاب خونین خونین از Jojo Moyes. یک سوراخ در اینجا وجود دارد

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب من پیش از تو


 کتاب Anna Karenina (دو جلدی)
 کتاب Anna Karenina 1
 کتاب The Hobbit
 کتاب Never Let Me Go
 کتاب Little Women
 کتاب Emma