نامه را در آورد تا با شعله ی چراغ لامپا بسوزد و از بین اش ببرد. می ترسید که خود اولین قربانی این نفرین نامه شود. احساس گناه می کردکه تمام مدت نامزدی اش با محمود به فکر جمال بوده، درحالی که جمال از او و خانواده اش متنفر بوده است. / صدای پایی که از توی حیاط رد می شد حواسش را پرت کرد.چراغ لامپا از دستش افتاد و همین طور که پایین می افتاد تا به زمین برسد و حباب شیشه ای اش هزار تکه شود، نفت آن از بالا تنه یقه باز و کوتاه پیراهن چیت گل دارش درست از روی گردنبند آویز طلایش ، از روی خط دکمه ها به سمت شکم و بعد پایین دامن میدی او سر خورد و رد خیس و خنکی از خود به جا گذاشت......
خرید کتاب سال درخت
جستجوی کتاب سال درخت در گودریدز
معرفی کتاب سال درخت از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب سال درخت
خرید کتاب سال درخت
جستجوی کتاب سال درخت در گودریدز