دختر ستاره. از روزی که او در آرام میکا بالا در سر و صدا رنگ و صدا می آید، راهرو ها با صدای "Stargirl، Stargirl" می خندند. او فقط با یک لبخند از قلب لئو بورلوک می گیرد. او یک انقلاب مدرسه روحانی را فقط با یک شادی جرقه می زند. دانش آموزان مایکا بالا اغراق می کنند. در ابتدا.
سپس آنها را به او می گیرند. Stargirl به طور ناگهانی برای همه چیز که باعث متفاوت شدن او می شود، لئون، احساس ناامیدی و ناامیدانه ای را از دست می دهد و از او می خواهد که چیزی را که می تواند او را نابود کند تبدیل می کند: طبیعی است. جری اسپینلی، مدافع نیوبری، در این جشن عدم انطباق، داستان عجیب و غریبی درباره عواقب محبوبیت و هیجان و الهام اولین عشق را می پوشد.
خرید کتاب دختر ستاره ای
جستجوی کتاب دختر ستاره ای در گودریدز
معرفی کتاب دختر ستاره ای از نگاه کاربران
StargirlJerry SpinelliWritten توسط اشلی MutkaStargirl یک رمان بسیار جالب است
مشاهده لینک اصلی
من واقعا نام کتاب را دوست داشتم. اما در داخل به عنوان نام جذابی نبود. این در میان کتابهایی است که من برای آن خوانده ام و در نهایت فراموش خواهم کرد. هیچ چیز خاصی وجود نداشت که به من کمک کند آن را برای مدت طولانی به یاد داشته باشید! فقط یک داستان ساده از عشق جوان با پایان ناامید کننده. اگرچه عاقبت آن است، من فکر نمی کنم آن را بخوانم!
مشاهده لینک اصلی
4.5 / 5 نظر در وبلاگ من!
مشاهده لینک اصلی
من واقعا دوست دارم این کتاب را در BORDER هستم. من واقعا می خواهم واقعا آن را دوست دارم، اما من قصد دارم به دوست داشتن آن است. این دومین کتاب اسپینلی است. اولین کسی که خواندید، مانیک مگی بود، که مدتها پیش بود. یکی از دلایلی مطلق من است. من در این کتاب پنجاه و پنجاه ساله هستم. بعضی از چیزهایی که من دوستش داشتم و برخی چیزهایی که فقط برای من عجیب و غریب بود (و بله، این چیزی است که با خودش دارد Stargirl) وجود دارد. قبل از هر چیز، من واقعا این مقاله کوتاه را در پشت جلد کتاب دوست داشتم. او گریخته بود او امروز بود او فردا بود او ضعف عطر و بوی گل کاکتوس، سایه پر از جادوگر خروس بود. ما نمی دانستیم چه چیزی را از او بسازیم. در ذهن ما، ما سعی کردیم آن را به یک چوب پروانه مانند یک پروانه بچسبانیم، اما پین صرفا از آنجا گذشت و دور از آن پرواز کرد. من با آن موافق نیستم، اما من فقط دوست دارم همانطور که نوشته شده است. این حتی قافیه است! آنچه دوست داشتم: 1. نوشتن جالب بود. Spinelli می تواند غنی باشد، بدون اینکه ... RICH! اگر می دانید منظور من چیست او متشکل است. نوشتن او نور است، مانند یک پروانه زیبا. هر بار یک بار، نوشتار او شامل جملات کوتاه و ناگهانی است، اما آنها کاملا مناسب شرایط هستند. به نظر می رسد که به طور کامل آنها را مناسب می کند و کار خوبی انجام می دهد. او این کار را نکرد، بنابراین من ناراحت نشدم. 2. Archie mezmerised من با هوش بی عاطفه خود را. من مطمئن نیستم که این یک oxymoron باشد یا نه. من حتی نمی دانم اگر این کار خوبی است. با این حال، او واقعا من را به فکر کردن. من یک پیرمرد ناز هستم. من از آن متنفر بودم: 1. دختر ستاره. تقریبا همه چیز در مورد او. او مرا به نقطه خاصی می برد که من فقط می خواهم گربه بی گناه من را بر روی دیوار بسوزانم فقط برای جهنم. او طول می کشد @ @ @ @ به یک سطح کاملا جدید! سطحی ترسناک و پر سر و صدا. بله عالی است که متفاوت باشد، اما به عنوان یک خائن وحشت زده است که عکس هایی از غریبه ها را به هنگام رشد آنها می گیرد و آنها را در یک آلبوم می کشد، ادعا می کنند که در آینده به دنبال ثروت می اندازند، زیرا هیچ کس توجهی نمی کند به آن، دیوانه است (حکم طولانی) آن را @ معنی دار @، اما من می بینم که فوق العاده بیمار است. غیر طبیعی است. هیچ دوستی مثل این نیست. خوب، آنهایی که من می دانم جای من نیست که آن را بگویم، اما می آیم! از کنترل خارج است او کاملی را از آنچه بچه ها نباید انجام دهند، انجام می دهد. چه کسی جهنم را برای تیم دیگر در مدرسه تشویق می کند ؟! فقط غمگینم او انتظار دارد که آنچه را که انجام می دهد، مردم را تحمل نخواهد کرد، اما او شکست می خورد. و سپس بخشی که او را به سوسن مورف می کند. خدا، نه! چرا؟! شما شخصیت خود را خراب کردید من واقعا برای شما ریشه داشتم بله، من در برابر آنچه شما انجام می دهید، اما چرا برای یک پسر تغییر می کنید؟ بیا ... من قدردانی می کنم (نه واقعا) که متفاوت و پر زرق و برق است، اما به نظر می رسد بیش از حد. یکی از آن چیزهایی بود که من را به لئو احساس کرد (که من به ندرت در سراسر کتاب احساس می کردم) .2. لئو او خسته. من به. تکمیل. اورتور مرگ او نباید راوی باشد. او به سختی یک کلمه می گوید. خندیدن کامل است چگونه کوین او را تحمل می کند؟ و صحبت از مخالفان جذب، من احساس می کنم مانند اسپینلی این ایده را به شدید. لئو \u0026 amp؛ دختر ستاره!؟ هرگز! چطور بود حتی ممکنه ؟! هدی ایده ای کامل است که نمی گوید یک کلمه حتی اگر شما او را تهدید می کنید که او در دو روز می میرد. کل مخالفت را نشان می دهد. او هرگز خاموش نمی شود به نظر می رسد مسخره است این یک بی تابی خونین است. ازش متنفرم. یک لحظه، او کاملا به سر و پاشنه برای او، و دیگر، هس می میرد برای دور ماندن از او. اوه، و بخشی از کتاب، کلیشه خوبی بود. دختر جدید. فقط به نظر می رسد که راوی به نظر او واقعا احساس می کند. فقط او می تواند او را درک کند Yada، yada، yada ... 3. راه دبیرستان در اینجا به تصویر کشیده شد فراتر از غیر واقعی است. این فقط مدرسه متوسطه است مدرسه خالص همه مثل بچه ها عمل کردند لئو مانند یک پسر کوچک به نظر می رسید. من هرگز نمی توانم به عنوان یک بچه شانزده ساله نگاه کنم. 4. پانزده سال بعد ترس در پایان از اینجا بیرون آمد! چی؟! من انتظار نداشتم (به نحوی بد) خوب، به نظر می رسد که من باید از این کتاب بخاطر تعداد نومیدی هایی که من داشتم متنفرم، اما من فقط نخواستم. Stargirl به طرز حیرت انگیزی عجیب و غریب بود، اما کمی گرسنه بود. چند چیز وجود داشت که او این کار را انجام داد و لبخند زد و می خواست بیشتر بخواند. من فقط او را درک نکردم. شای جالب (گاهی اوقات). آرچی من را بیشتر بخواند نوشتن باعث شد که من بیشتر بخوانم به همین دلیل است که من در مورد این کتاب می خوانم. باور نکردنی نیست اما Trollish هم نیست در واقع واقعا Trollish نیست.
مشاهده لینک اصلی
من به طور کامل می توانم ببینم که چرا دانش آموزان کلاس پنجم این کتاب را دوست داشتند. چه کسی تصور نمی کند که آنها می توانند غیر سازگار باشند، خودشان درون احساس می کنند، به جای اینکه خودشان فکر کنند همکلاسی هایشان باید آنها را ببینند. چه چیزی Stargirl انجام می دهد و چه کسی است. این واقعیت است که او نیز غیرقانونی است، چیزی است که من دوست دارم با دانشجویانم صحبت کنم. بدترین نمونه از این، برای من، هنگامی بود که او در یک مراسم خاکسپاری برای کسی که هیچ وقت نمی دانست، به آنجا مراجعه کرد و سپس برای پذیرش بعد از مراسم خاکسپاری به خانه رفت. او توسط خانواده ترسناک از خانه فرار می کند و این کار را انجام نمی دهد. حدس می زنم این است که جری اسپینلی محدودیت های خودخواهی Stargirls را دید. راه های بسیاری وجود دارد که در آن رفتار او به ارزش های ما سوق می دهد. من دوست داشتم این را بخوانم و عاشق راوی نابینا بودم، که در واقع عاشق Stargirl می شد، هر چند که نمی توانست آن را حفظ کند. یک کتاب عالی برای صحبت دربارۀ هویت و فرهنگ و فشار و آرزوی همیشگی.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب دختر ستاره ای
خرید کتاب دختر ستاره ای
جستجوی کتاب دختر ستاره ای در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
من واقعا نام کتاب را دوست داشتم. اما در داخل به عنوان نام جذابی نبود. این در میان کتابهایی است که من برای آن خوانده ام و در نهایت فراموش خواهم کرد. هیچ چیز خاصی وجود نداشت که به من کمک کند آن را برای مدت طولانی به یاد داشته باشید! فقط یک داستان ساده از عشق جوان با پایان ناامید کننده. اگرچه عاقبت آن است، من فکر نمی کنم آن را بخوانم!
مشاهده لینک اصلی
4.5 / 5 نظر در وبلاگ من!
مشاهده لینک اصلی
من واقعا دوست دارم این کتاب را در BORDER هستم. من واقعا می خواهم واقعا آن را دوست دارم، اما من قصد دارم به دوست داشتن آن است. این دومین کتاب اسپینلی است. اولین کسی که خواندید، مانیک مگی بود، که مدتها پیش بود. یکی از دلایلی مطلق من است. من در این کتاب پنجاه و پنجاه ساله هستم. بعضی از چیزهایی که من دوستش داشتم و برخی چیزهایی که فقط برای من عجیب و غریب بود (و بله، این چیزی است که با خودش دارد Stargirl) وجود دارد. قبل از هر چیز، من واقعا این مقاله کوتاه را در پشت جلد کتاب دوست داشتم. او گریخته بود او امروز بود او فردا بود او ضعف عطر و بوی گل کاکتوس، سایه پر از جادوگر خروس بود. ما نمی دانستیم چه چیزی را از او بسازیم. در ذهن ما، ما سعی کردیم آن را به یک چوب پروانه مانند یک پروانه بچسبانیم، اما پین صرفا از آنجا گذشت و دور از آن پرواز کرد. من با آن موافق نیستم، اما من فقط دوست دارم همانطور که نوشته شده است. این حتی قافیه است! آنچه دوست داشتم: 1. نوشتن جالب بود. Spinelli می تواند غنی باشد، بدون اینکه ... RICH! اگر می دانید منظور من چیست او متشکل است. نوشتن او نور است، مانند یک پروانه زیبا. هر بار یک بار، نوشتار او شامل جملات کوتاه و ناگهانی است، اما آنها کاملا مناسب شرایط هستند. به نظر می رسد که به طور کامل آنها را مناسب می کند و کار خوبی انجام می دهد. او این کار را نکرد، بنابراین من ناراحت نشدم. 2. Archie mezmerised من با هوش بی عاطفه خود را. من مطمئن نیستم که این یک oxymoron باشد یا نه. من حتی نمی دانم اگر این کار خوبی است. با این حال، او واقعا من را به فکر کردن. من یک پیرمرد ناز هستم. من از آن متنفر بودم: 1. دختر ستاره. تقریبا همه چیز در مورد او. او مرا به نقطه خاصی می برد که من فقط می خواهم گربه بی گناه من را بر روی دیوار بسوزانم فقط برای جهنم. او طول می کشد @ @ @ @ به یک سطح کاملا جدید! سطحی ترسناک و پر سر و صدا. بله عالی است که متفاوت باشد، اما به عنوان یک خائن وحشت زده است که عکس هایی از غریبه ها را به هنگام رشد آنها می گیرد و آنها را در یک آلبوم می کشد، ادعا می کنند که در آینده به دنبال ثروت می اندازند، زیرا هیچ کس توجهی نمی کند به آن، دیوانه است (حکم طولانی) آن را @ معنی دار @، اما من می بینم که فوق العاده بیمار است. غیر طبیعی است. هیچ دوستی مثل این نیست. خوب، آنهایی که من می دانم جای من نیست که آن را بگویم، اما می آیم! از کنترل خارج است او کاملی را از آنچه بچه ها نباید انجام دهند، انجام می دهد. چه کسی جهنم را برای تیم دیگر در مدرسه تشویق می کند ؟! فقط غمگینم او انتظار دارد که آنچه را که انجام می دهد، مردم را تحمل نخواهد کرد، اما او شکست می خورد. و سپس بخشی که او را به سوسن مورف می کند. خدا، نه! چرا؟! شما شخصیت خود را خراب کردید من واقعا برای شما ریشه داشتم بله، من در برابر آنچه شما انجام می دهید، اما چرا برای یک پسر تغییر می کنید؟ بیا ... من قدردانی می کنم (نه واقعا) که متفاوت و پر زرق و برق است، اما به نظر می رسد بیش از حد. یکی از آن چیزهایی بود که من را به لئو احساس کرد (که من به ندرت در سراسر کتاب احساس می کردم) .2. لئو او خسته. من به. تکمیل. اورتور مرگ او نباید راوی باشد. او به سختی یک کلمه می گوید. خندیدن کامل است چگونه کوین او را تحمل می کند؟ و صحبت از مخالفان جذب، من احساس می کنم مانند اسپینلی این ایده را به شدید. لئو \u0026 amp؛ دختر ستاره!؟ هرگز! چطور بود حتی ممکنه ؟! هدی ایده ای کامل است که نمی گوید یک کلمه حتی اگر شما او را تهدید می کنید که او در دو روز می میرد. کل مخالفت را نشان می دهد. او هرگز خاموش نمی شود به نظر می رسد مسخره است این یک بی تابی خونین است. ازش متنفرم. یک لحظه، او کاملا به سر و پاشنه برای او، و دیگر، هس می میرد برای دور ماندن از او. اوه، و بخشی از کتاب، کلیشه خوبی بود. دختر جدید. فقط به نظر می رسد که راوی به نظر او واقعا احساس می کند. فقط او می تواند او را درک کند Yada، yada، yada ... 3. راه دبیرستان در اینجا به تصویر کشیده شد فراتر از غیر واقعی است. این فقط مدرسه متوسطه است مدرسه خالص همه مثل بچه ها عمل کردند لئو مانند یک پسر کوچک به نظر می رسید. من هرگز نمی توانم به عنوان یک بچه شانزده ساله نگاه کنم. 4. پانزده سال بعد ترس در پایان از اینجا بیرون آمد! چی؟! من انتظار نداشتم (به نحوی بد) خوب، به نظر می رسد که من باید از این کتاب بخاطر تعداد نومیدی هایی که من داشتم متنفرم، اما من فقط نخواستم. Stargirl به طرز حیرت انگیزی عجیب و غریب بود، اما کمی گرسنه بود. چند چیز وجود داشت که او این کار را انجام داد و لبخند زد و می خواست بیشتر بخواند. من فقط او را درک نکردم. شای جالب (گاهی اوقات). آرچی من را بیشتر بخواند نوشتن باعث شد که من بیشتر بخوانم به همین دلیل است که من در مورد این کتاب می خوانم. باور نکردنی نیست اما Trollish هم نیست در واقع واقعا Trollish نیست.
مشاهده لینک اصلی
من به طور کامل می توانم ببینم که چرا دانش آموزان کلاس پنجم این کتاب را دوست داشتند. چه کسی تصور نمی کند که آنها می توانند غیر سازگار باشند، خودشان درون احساس می کنند، به جای اینکه خودشان فکر کنند همکلاسی هایشان باید آنها را ببینند. چه چیزی Stargirl انجام می دهد و چه کسی است. این واقعیت است که او نیز غیرقانونی است، چیزی است که من دوست دارم با دانشجویانم صحبت کنم. بدترین نمونه از این، برای من، هنگامی بود که او در یک مراسم خاکسپاری برای کسی که هیچ وقت نمی دانست، به آنجا مراجعه کرد و سپس برای پذیرش بعد از مراسم خاکسپاری به خانه رفت. او توسط خانواده ترسناک از خانه فرار می کند و این کار را انجام نمی دهد. حدس می زنم این است که جری اسپینلی محدودیت های خودخواهی Stargirls را دید. راه های بسیاری وجود دارد که در آن رفتار او به ارزش های ما سوق می دهد. من دوست داشتم این را بخوانم و عاشق راوی نابینا بودم، که در واقع عاشق Stargirl می شد، هر چند که نمی توانست آن را حفظ کند. یک کتاب عالی برای صحبت دربارۀ هویت و فرهنگ و فشار و آرزوی همیشگی.
مشاهده لینک اصلی